نظاره گر. [ ن َظْ ظا رَ / رِ گ َ ] ( ص مرکب ) تماشاچی. تماشاگر : نظاره گرروح ندیده ست به دیده چون چهره زیباش به صحرای صور بر.سنائی. || دیده بان. که از دیدگاهی یا فراز برجی اطراف را بنگرد و مراقبت کند : ز دیوارهایش برآورده سر ستاره چو دستار نظاره گر.هاتفی ( از آنندراج ).
معنی کلمه نظاره گر در فرهنگ فارسی
تماشاچی . تماشاگر . یا دیده بان . که از دیدگاهی یا فراز برجی اطراف را بنگرد و مراقبت کند .
جملاتی از کاربرد کلمه نظاره گر
دوبچک دو بار در دورهٔ دبیر اولی حزب برای رفع نگرانیها و ارائه توضیحات پیرامون مسائل پیش آمده به مسکو رفت و با مقامات کرملین ملاقات کرد. در دومین ملاقات برژنف نگرانی خود را از اوضاع پیش آمده در چکاسلواکی اعلام کرد و صراحتاً گفت که شوروی نمیتواند در قبال این موضوع تنها نظاره گر باشد. دوبچک برای رفع نگرانی مقامات شوروی تصریح کرد که بر اوضاع مسلط هست و همچنین اجازهٔ برگزاری مانور مشترک نظامی اعضای پیمان ورشو را در خاک این کشور داد. پس از پایان این رزمایش نیروهای اتحاد شوروی در باریکهٔ مرزی خود با این کشور نگه داشتند (پیش از فروپاشی شوروی این دو کشور با یکدیگر از طریق جمهوری اوکراین مرز مشترک داشتند).
در سال 1985 مکزیکوسیتی، هاینریش تردوی سعی می کند از دست مقامات و مردی به نام باتورست فرار کند. او و همکارانش، آبل و لئونا، در مورد "تخم مرغی" صحبت می کنند که تردوی از باترست دزدیده است. تردوی به هابیل می گوید که اگر زنده نماند، دومی باید به یاد داشته باشد که «به درون نگاه کند». او از یک پل خارج می شود و از ماشینش در هوا می پرد و روی جرثقیل در فاصله 150 فوتی قرار می گیرد. با این حال، تردوی با درماندگی نظاره گر ورود باترست و کشتن آبل و لئونا است.
ای خواجه نظاره گر تا چند باشد این نظر ارزان بدی گر زین نظر معشوق بیرون آمدی
به دختران خود، نگر که ایستاده صف به صف ز شامیان نظاره گر نظاره کن ز هر طرف
در ۱۲ آبان ۱۴۰۰ سپاه پاسداران ایران ادعا کرد تلاش نیروی دریایی آمریکا برای توقیف نفت ایران را بی نتیجه کرده است. این ادعا توسط پنتاگون رد شد. آمریکا ادعا کرد فقط نظاره گر بوده است و هیچ دخالتی در این اتفاق نداشته است.
هم توی آن کس که میگوید توی والله توی گوی و چوگان و نظاره گر در این میدان توی
بدیده ی تو که اندم که زیر خاک شوم شوم نظاره گر دیده ی تو دزدیده
در یک صحنه سازی، در حالی که پدر ماسوآ، پاتریک و پلیس و بقیه گمان میکنند که هواپیمایی که در حال اوج گرفتن است، حامل ماسوآ و آدمرباها است، با فشار دکمه کنترل بمب جاسازی شده در هواپیما، توسط شوکا، لحظاتی پس از اوج گرفتن، همه نظاره گر متلاشی شدن لاشه هواپیما در آسمان میشوند.
ز بالا همه شهر نظاره گر وزین روی این شیر پرخواشخور
شبیه خوانی بیت چریم در شهر حر از قدیمیترین شبیهخوانیهای استان خوزستان است که قدمتی با بیش از ۲ قرن دارد. «شیخ غافل» از شخصیتهایی بود که اقدام به معرفی و راه اندازی شبیه خوانی کرد. او در سفری به همراه یکی از روحانیون منطقه بیت چریم به عراق داشت (در ۱۲۲۴ هجری قمری مصادف با ۱۱۸۱ هجری خورشیدی) آئین شبیه خوانی را در شهر «حله» دید. شیخ غافل مجذوب این مراسم شد و با دقت آن را از اول تا پایان نظاره گر بود. پس از اتمام شبیه خوانی تصمیم گرفت که همین مراسم را برای مردم دیار خودش اجرا کند. به گفته ریش سفیدان این محل، ابتدا این مراسم توسط «شیخ فرحان»، «شیخ غافل» و «شیخ فارس فرزند شیخ سالم» از قبیله آل کثیر تیره (بیت چریم) بر پا میشد.
سیستم دیگری که مورد استفاده آن بسیار کمتر از آنچه تصور میرود، بود. سال رگنال امپراطوری روم است. در ابتدا، اگوستوس شمارش سال را بر اساس تعداد دفعات عهدهدار شدن کنسولگری و تعداد دفعاتی که سنای روم قدرت حاکم را به وی اعطاء کرده بود، انجام داده و دقیقاً نظاره گر این افسانه بود که قدرت وی ناشی از این سمتهای تفویضی و نه قدرت شخصی خود او بوده یا اینکه چه تعداد سپاهی تحت کنترل او بودهاند. جانشینان وی نیز این روند را تا زمان محو شدن خاطره جمهوری روم (اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم) یعنی زمانیکه به صورت آشکار سال رگنال را برگزیدند، ادامه دادند.
بر روی استحکامات همواره نظاره گر بودیم، آیا شجاعانه در اهتزاز بود؟
ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره گر بنگر کز این جمله صور این دم کدامت می کنم
تو مست خواب و من نظاره گر دزدیده در رویت چو آن دزدی که گل چیند به باغ از باغبان پنهان
این بی حیا حرامی هیچ احترام را سوی حریم خود همه نظاره گر ببین
النا پاریس را ترک میکند و این بار لاورنس است که از روی پل نظاره گر او است.
هریک از ما، دانشجوی علوم رفتاری هستیم. همواره، از نخستین سالهای زندگی، نظاره گر کارهای دیگران بوده؛ کوشیدهایم تا آنچه را که مشاهده میکنیم را تفسیر نماییم. در سراسر زندگی؛ فرد، مشغول مطالعه دیگران است.
گل و لالهها چو داماند و نظاره گر چو صیدی که شکوفهها چو دام و همه میوهها شکاری
الیز محل گاوصندوق را نشان میدهد ولی میگوند که رمزش را نمیداند. فرانک با وحشت نظاره گر است در حالی که دوباره الیز تهدید به مرگ میشود و هیچکس به او کمک نمیکند. فرانک چفت دستبندش را باز میکند و برای کمک به الیزا میرود. او وانمود میکند که پیرس است. الیزا التماس میکند که دست از این کار بردارد وگرنه کشته میشود. فرانک به گانگستر میگوید که به او در بازکردن صندوق کمک میکند در صورتی که اول الیز آزاد شود. در حالی که فرانک وانمود میکند که در حال بازکردن صندوق است، الیز با اشاره به فرانک میگوید که دوستش دارد.