نضج گرفتن

معنی کلمه نضج گرفتن در لغت نامه دهخدا

نضج گرفتن. [ ن ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) نضج یافتن. پخته شدن. رسیده شدن. ( ناظم الاطباء ). || آماده شدن ماده برای دفع. نضج یافتن. ( ناظم الاطباء ). || قوام و رونق گرفتن.

معنی کلمه نضج گرفتن در فرهنگ فارسی

نضج یافتن . پخته شدن . رسیده شدن . یا آماده شدن ماده برای دفع . یا قوام و رونق گرفتن .

جملاتی از کاربرد کلمه نضج گرفتن

بهائیان طاهره را یک زن الگو و مظهر شجاعت و تهور می‌دانند و بر این خصوصیت او بیش‌تر تأکید می‌کنند. شوقی افندی او را شاعره‌ای جوان، از خاندانی برجسته صاحب جمال و بلاغتی مسحورکننده، روحی شکست ناپذیر، نظریاتی متهورانه و رفتاری بی‌نهایت شجاعانه معرفی کرده‌است. بیت‌العدل بهائیان در پیام ۲۰ ژوئن ۲۰۰۸ می‌نویسد، طاهره، آن شیرزن بی‌مثیل تاریخ ایران، در سال ۱۲۲۷ شمسی، زمانی که فعّالیّت‌های مربوط به بهبود اوضاع اجتماعی زنان در بعضی از نقاط عالم تازه در حال نضج گرفتن بود، شجاعانه به دفاع از آزادی زنان قیام نمود. بهائیان همچنین اظهار می‌کنند که طاهره به مقامی که قرار بود در آینده بهاءالله به آن دست پیدا کند واقف بوده‌است.