نصروان

معنی کلمه نصروان در لغت نامه دهخدا

نصروان. [ ن َ رِ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان شاهیجان بخش داراب شهرستان فسا. در 18 هزارگزی جنوب غربی داراب نزدیک راه داراب به فسا، در جلگه گرمسیر واقع است و 735 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ،محصولش غلات و خرما و پنبه و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

جملاتی از کاربرد کلمه نصروان

این روستا در دهستان نصروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱۳ نفر (۴۶خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان نصروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۹۹ نفر (۱۳۹خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان نصروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۰۶۹ نفر (۲۴۲خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان نصروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۷۲ نفر (۱۵۸خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان نصروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۳۴ نفر (۱۷۲خانوار) بوده‌است.
حسن‌آباد یک روستا در ایران است که در دهستان نصروان شهرستان داراب واقع شده‌است. حسن‌آباد ۱۶۰ نفر جمعیت دارد.
این روستا در دهستان نصروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۶ نفر (۴۷خانوار) بوده‌است.
تل و قبرستان نصروان مربوط به دوره ساسانیان - دوره قاجار است و در شهرستان داراب، بخش مرکزی، دهستان نصروان، مجاور روستای نصروان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۲۶۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روستا در دهستان نصروان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۸ نفر (۱۰خانوار) بوده‌است.