نصرت قرین
معنی کلمه نصرت قرین در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نصرت قرین
رایت فتح جدید گفت شه کامران داور نصرت قرین خسرو صاحبقران
خصمست ضحاک لعین شاهست پور آتبین توکاوهٔ نصرت قرین تشریف سلطانی علم
شدش نصرت قرین و فتح و دولت دگر بر بام قصرش کوفت نوبت
دور استقرار آن نصرت قرین آمد به سر عهد استقلال این صاحبقران پاینده باد
بختش جوان و حکم روان و عدو نوان نصرت قرین و چرخ معین و زمانه یار
همرهش بادا سعادت، همدمش بادا ظفر همنشینش دولت و، نصرت قرین و، بخت یار
خسرو صاحبقران شاهنشه نصرت قرین داور دارا نشان فرمانده مسند نشین
عمرد خود افزود از آن بر عمر این نصرت قرین آن که میخواندند خلقش حمزهٔ صاحبقران