نشمردن

معنی کلمه نشمردن در لغت نامه دهخدا

نشمردن. [ ن َ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ / ن َ م َ / م ُ دَ ] ( مص منفی ) ناشمردن. نشماردن. شماره نکردن. مقابل شمردن. رجوع به شمردن شود. || به حساب نیاوردن. منظور نداشتن. نپنداشتن : مرد دانا صاحب مروت را حقیر نشمرد. ( کلیله و دمنه ).

جملاتی از کاربرد کلمه نشمردن

هر چه از گریه فشاندیم به نشمردن ریخت هر چه از ناله رساندیم به نشنودن رفت
در اواخر دوره ناصرالدین شاه و اوایل حکومت مظفرالدین شاه عده‌ای از روشنفکران و گروهی از کارگزاران حکومتی که با کشورهای اروپایی در ارتباط بودند و علل واپسماندگی سیاسی و اجتماعی ایران را در نبود قانون و محترم نشمردن آزادی‌های فردی می‌دانستند بتدریج زمزمه اصلاحات را شروع کردند. این اصلاحات بر سه‌پایه اصلاح قانون مدنیِ اصلاح ساختار حکومت دربار و جلوگیری از دخالت بیگانگان استوار شده بود.
تقی شهرام روز ۱۱ تیرماه ۱۳۵۸ توسط نیروهای جمهوری اسلامی دستگیرشد و پس از تحمل یکسال زندان به اعدام محکوم شد. تقی شهرام با به رسمیت نشمردن دادگاه، به غیر از جلسه اول، در دادگاه حاضر نشد. سازمان پیکار، گروه نبرد و آرمان و عده‌ای از فعالین منفرد چپ، کمیته دفاع از تقی شهرام را تشکیل دادند و محاکمه وی را حمله علیه نیروهای چپ نامیدند. هادی اسماعیل‌زاده وکیل تقی شهرام بود که دادگاه به بهانه «مسلط نبودنش به قوانین اسلامی» صلاحیت وی را برای وکالت نپذیرفت. تقی شهرام اواخر تیر۱۳۵۹ پس از ۴ روز محاکمه در دادگاهی به ریاست سه روزه عبدالمجید معادیخواه و روز چهارم به ریاست علی مبشری، در بامداد دوم مرداد ۱۳۵۹ تیرباران شد.