معنی کلمه نشدت در لغت نامه دهخدا
نشدة. [ ن ِ دَ ] ( ع مص ) جستن گمشده را. ( منتهی الارب ) ( از تاج المصادر بیهقی ). نشد. ( اقرب الموارد ). || تعریف نمودن گمشده را. ( از منتهی الارب ). نشد. ( اقرب الموارد ). || بشناختن کسی را. || سوگند دادن به خدا. ( از منتهی الارب ). سوگند بر کسی دادن. ( زوزنی ). نشد. در تمام معانی رجوع به نَشد شود. || ( اِ ) بانگ. آواز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صوت. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ).