نشاطگاه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نشاطخانه.عشرت کده. عشرتگاه. بزم. بزم عیش و نوش : با ذره نشین چو نور خورشید تو کی و نشاطگاه جمشید.نظامی.آمدم زآن نشاطگاه برون بود یک یک ستاره بر گردون.نظامی.
معنی کلمه نشاط گاه در فرهنگ فارسی
نشاط خانه . عشرتکده . عشرتگاه . بزم . بزم عیش و نوش .
جملاتی از کاربرد کلمه نشاط گاه
چون گرم شدی به عشق وجدش بردی به نشاط گاه نجدش
در هنرمندی چو سرو اندر چمن گاه نشاط گاه از نزهت به بال و گاه از شادی به چم