نستوهی. [ ن َ ] ( حامص ) ستیزندگی. جنگجویی. پایداری. رجوع به نستوه شود : سپاهی با شگفتی ها و دستانهای گوناگون ز نستوهی فزون از حد ز انبوهی فزون از مر.امیرمعزی.
معنی کلمه نستوهی در فرهنگ فارسی
ستیزندگی . جنگجویی . پایداری .
جملاتی از کاربرد کلمه نستوهی
. . . تو آن بلاکش معصومی که هوش ویرانگر و ادراک عالی تو قادر به درک عقلانیت روزمره ما نیست. آری تو آن حماسه نستوهی . . . در این عهد بیخصلتِ بیهویتِ بیمعنی، تو پاسوخته بیرون صحنه مانده، در جستوجوی معنی تآتر، جام خضر زمانهای . . .