نرسیه

معنی کلمه نرسیه در لغت نامه دهخدا

( نرسیة ) نرسیة. [ ن َ سی ی َ ] ( ص نسبی ) منسوب به نرس که دهی است در عراق عرب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
- ثیاب نرسیة ؛ که در نرسی بافته شده باشد. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه نرسیه

نرسی در سال ۶۷۹میلادی با لشکری از چین به فرماندهی پی شینگجیان به ایران روانه شد تا او را به تاج و تخت ساسانی بازگردانند، اما این لشکر در تخارستان متوقف شد. پی شینگجیان با موفقیت در برابر تهاجم خاقانات ترک غربی به رهبری خان آشینا دوژی مقابله نمود، اما او پس از آن انگیزه خود را در نصب مجدد پادشاه ایرانی از دست داد و نرسیه را تنها گذاشت. نرسیه سپس بیست سال بعد را در تخارستان را در جنگ با اعراب سپری کرد تا اینکه در سال ۷۰۷میلادی به چانگان پایتخت تانگ بازگشت و در آنجا باقیمانده عمر خود را پیش از مرگ بر اثر بیماری سپری کرد.نرسیه نام خانوادگی چینی لی را انتخاب کرد.
بر اساس «کتاب جدید تانگ»، پیروز پس از دریافت عنوان «سپهسالار رزمی گارد راست» درگذشت. پس از آن بود که پسر پیروز، نرسیه، در سال ۶۷۹میلادی (نه ۶۷۸) توسط پی شینگ جیان به سمت غرب به ایران اسکورت شد. مانند گفته کتاب قدیمی تانگ، پی تا سوئیه پیش رفت و نرسیه (نه پیروز) سپس ۲۰ سال را در توخارا گذراند. در نهایت این نرسیه بود که لقب «سپهسالار الهام‌بخش گارد چپ» را دریافت کرد.