ناسازواری

معنی کلمه ناسازواری در لغت نامه دهخدا

ناسازواری. ( حامص مرکب ) مخالفت. ( دهار ). مخالفت. عدم موافقت. اختلاف. منازعت. سرکشی. عدم اطاعت. ( ناظم الاطباء ). || تباین. بینونت. تنافی. منافات. عدم توافق. تضاد.

معنی کلمه ناسازواری در فرهنگ عمید

ناسازگاری، مخالفت.

جملاتی از کاربرد کلمه ناسازواری

رنج یا الم یا درد در معنای فلسفی آن، یک گونه سوهش یا احساسی بنیادین است که خوی و ویژگی ناخوشایند وبیزاری آور و تنفربرانگیز دارد و هنگامی که یک کسی چیزی را از دست می‌دهد یا در آستانه از دست دادن چیزی جای می‌گیرد در وی پدیدار می‌شود. همچنین رنج می‌تواند برآمده از آزمودن چیزی باشد که برای آن کس دردآور و شکنجه آور است یا همچنین اندریافت یک رویداد تلخ و ناخواسته یا خواسته باشد که با خواست درونی آن کس ناسازواری دارد نیز باشد.