نارفیق

معنی کلمه نارفیق در لغت نامه دهخدا

نارفیق. [ رَ ] ( ص مرکب ) نادوست. ناجوانمرد. که نارفاقتی کند. که شرایط دوستی و رفاقت به جا نیارد. که دوستی و رفاقت را رعایت نکند.

معنی کلمه نارفیق در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه شرایط رفاقت و دوستی بجای نیاورد مقابل رفیق .

جملاتی از کاربرد کلمه نارفیق

«تاسفِ افزون تر برای همکارانی که ناجوانمردانه در برنامه‌های رادیو و تلویزیون به جای حمایت، آتش بیار معرکه شدند که به همه آن‌ها می‌گویم: ننگ بر شما فرصت طلبانِ نارفیق که بویی از حرمتِ رفاقت یا حداقل همکاریِ سالیانِ دراز نبرده‌اید. به خُرد و کلان تان می‌گویم: این نیز بگذرد؛ اما کسانی که بُخل و حسادت در وجودشان هست، تا زنده هستند عذاب می‌کشند و تنها مرگ، ناجی آن هاست. در مورد من و همیشه مطرح بودنِ من، راهی ندارید جز اینکه در شعله‌های آتش بُخل و حسادت خود بسوزید و خاکستر شوید.»