میهمان نوازی

معنی کلمه میهمان نوازی در لغت نامه دهخدا

میهمان نوازی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) عمل و صفت میهمان نواز. مهمان نوازی. و رجوع به مهمان نوازی و میهمان نواز شود.

معنی کلمه میهمان نوازی در فرهنگ فارسی

تفقد و پذیرایی مهمانان .

جملاتی از کاربرد کلمه میهمان نوازی

سیاوش در توران مورد استقبال و میهمان نوازی قرار گرفت و به پیشنهادِ سران توران، دو بار ازدواج کرد. بار نخست با دختر پیران ویسه بنام جریره ازدواج کرد سپس به پیشنهادِ پیران با یکی از دختران افراسیاب بنام فرنگیس ازدواج کرد. مدتی پس از ازدواج سیاوش با فرنگیس، افراسیاب حکومت بخشی از سرزمینِ توران تا ساحل دریای چین را به سیاوش می‌سپارد. سیاوش نیز در کنار دریا، شهری به نام گنگ دژ می‌سازد. اما ستاره‌شناسان، ساختن شهر را پدیدهٔ فرخنده‌ای نمی‌دانند و تقدیر شومی را برای سیاوش پیش‌بینی می‌کنند. آبادگری‌های سیاوش، حسادت نزدیکان افراسیاب –به‌ویژه برادرش گرسیوز– را برمی‌انگیزد. بگونه‌ای که گرسیوز در هرحالتی به بدگویی از سیاوش نزد افراسیاب می‌پردازد.
با خلق الفت، دماغ سازی خواهد روی دل میهمان نوازی خواهد
انگرچاله، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان جیرفت در استان کرمان ایران است.این روستای خوش آب وهوا در ۱۸ کیلومتری اسفندقه واقع شده است و مردمان میهمان نوازی دارد.این روستا از طبیعت بکر ودست نخورده‌ زیبایی بهره مند است،اما به دلیل ناشناخته بودن این روستا گردشگران زیادی به خود جذب نمی‌کند محصولات سنتی انگرچاله فرآورده های لبنی،دامی است.و باغ هایی نظیر زردآلو گردو انجیر بِه گلابی انار و...دارد.
اگر به فکر خرابی خانه شد مهمان وظیفه تو دگر، میهمان نوازی نیست!