مینوش

معنی کلمه مینوش در لغت نامه دهخدا

مینوش. [ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) می نوشنده. نوشنده می :
هوش نگذاشت به سر آن لب مینوش مرا
با چنان هوش ربائی چه کند هوش مرا.صائب ( از آنندراج ).

معنی کلمه مینوش در فرهنگ فارسی

می نوشنده نوشنده می

معنی کلمه مینوش در فرهنگ اسم ها

اسم: مینوش (دختر) (فارسی) (تلفظ: minush) (فارسی: مینوش) (انگلیسی: minush)
معنی: می نوشنده، نوشنده می

جملاتی از کاربرد کلمه مینوش

زان لعل لب مینوش می نوش و به مستی کوش نه بر لب کوثر رو، نه تشنه زمزم باش
شاه دانست کان فرشته پناه سوی مینوش می‌نماید راه
آن باده صاف بقا مینوش از جام فنا بشنو بگوش جان و دل، پند خوش رندانه را
ای دو لب تو همچو نوش و شکر مینوش حدیث چو شکر من
سخن باقیست جام عشق مینوش که بردستی راه اندر چشمهٔ نوش
تو خوش می آی و می مینوش و میرو کسی را خوش نمی آید میاگو
چو پیگار آن کودک آمد به سر گشاد ایزد از باغ مینوش در
ساقیا مخوری از می خیز و جامی نوش کن پند من مینوش و فکر مردم مدهوش کن
ارم آرام دل نهادش نام خوانده مینوش چرخ مینو فام
تو مینوش این که از طامات حرفی است وگر این می‌نیوشی عقل بگذار