معنی کلمه مینو سرشت در لغت نامه دهخدا
درآمد به آن شهر مینوسرشت
که ترکانش خوانند لنگر بهشت.نظامی.در آن خرم آباد مینوسرشت
فروماند حیران ز بس آب و کشت.نظامی.زمانه به کردار باغ بهشت
زمین از گل و سبزه مینوسرشت.نظامی.|| خوب صورت. مینوپیوند. ( آنندراج ). رجوع به مینوپیوند شود. || آسمانی طبیعت و آسمانی خوی. ( ناظم الاطباء ).