میناگون

معنی کلمه میناگون در لغت نامه دهخدا

میناگون. ( ص مرکب ) سبزرنگ. به رنگ مینا. مینارنگ :
در آن مینوی میناگون چمیدند
فلک را رشته در مینا کشیدند.نظامی.

معنی کلمه میناگون در فرهنگ اسم ها

اسم: میناگون (دختر) (فارسی) (پرنده، طبیعت، گل) (تلفظ: m.-gun) (فارسی: ميناگون) (انگلیسی: mina-gun)
معنی: سبز رنگ، به رنگ مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، ( مینا، گون ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه به مینا، م مینا

جملاتی از کاربرد کلمه میناگون

تیغ میناگون گوهردار او هنگام رزم نیزهٔ بی‌جان به دستش اژدهایی می‌کند
سبزه ها نو می دمد بیرون رویم مست در صحرای میناگون رویم
فروغ مهر نماند به چرخ میناگون اگر نگار من از دور چهره بنماید
دان پذیر اراهیولی ماهیت او چیزی است زبده اروند است و میناگون سپهر لاژورد
چون صبح روز از کوه سر برزد به میناگون سپر جستم از آن ویران به در از قافله جستم نشان
ابر عدلش بر سر این مملکت چون کله بندد خرمی بر سبزه ی گردون میناگون ببارد
پشت مرد از درع میناگون چو روی آسمان روی تیغ از قطره‌های خون چو پشت سوسمار
پردهٔ کس نشد این پردهٔ میناگون زشتروئی چه کند آینهٔ گردون
به فریاد دلم رس کز غم تو گذشت از سقف میناگون خروشم