میناوش. [ وَ ] ( ص مرکب ) جلاداده و صیقل شده. || شبیه به مینا کرده شده. ( ناظم الاطباء ). شبیه به شیشه کبود : کشیده عمود آن شتابنده رود از آن کوه میناوش آمد فرود.نظامی ( اقبالنامه چ وحید ص 177 ).رجوع به مینا شود.
معنی کلمه میناوش در فرهنگ اسم ها
اسم: میناوش (دختر) (فارسی) (پرنده، طبیعت، گل) (تلفظ: m.-vaš) (فارسی: ميناوش) (انگلیسی: mina-vash) معنی: جلا داده و صیقل شده، شبیه به شیشه ٔ کبود، ( مینا، وش ( پسوند شباهت ) )، مانند مینا، شبیه به مینا، م مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت
جملاتی از کاربرد کلمه میناوش
کشیده عمود آن شتابنده رود از آن کوه میناوش آمد فرود