مین گذاری

معنی کلمه مین گذاری در لغت نامه دهخدا

مین گذاری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) جای دادن مین ( آلت منفجرشونده ) در محل های مخصوص برای جلوگیری از هجوم یا پیشرفت دشمن. رجوع به مین شود.

معنی کلمه مین گذاری در فرهنگ فارسی

جای دادن مین درمحلهای مخصوص برای جلوگیریاز پیشرفت دشمن :[ مین گذاری بین مرز آلمان شرقی و غربی .]

جملاتی از کاربرد کلمه مین گذاری

در ۸ آبان ماه ۱۳۵۹ در منطقه کوت شیخ در نزدیکی رودخانه خرمشهر ۵ دستگاه تانک عراقی به طرف رزمندگان ایران هجوم آورده و در صدد محاصره آن‌ها بودند. محمدحسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود، به سمت یکی از تانک‌ها در حرکت شد و در بین راه، یک گلوله به پایش برخورد کرد؛ اما خودش را به زیر یکی از تانک‌ها پرت کرده و منفجر نمود. عراقی‌ها گمان می‌کنند که آن منطقه مین گذاری شده و عقب‌نشینی می‌کنند. به گفته برخی منابع دیگر، عراقی‌ها به این تصور که نیروهای کمکی به منطقه رسیده‌اند، منطقه را ترک می‌کنند.
شایعه مین گذاری بودن ساواک سلطنت آباد و محوطه رادیو تلویزیون در بهمن ما ۱۳۵۷
حملات به خط قطار در سال ۱۹۴۷ آغاز شده بود. در ۲۲ آوریل ۱۹۴۷، قطار در خارج از رخووت مین گذاری شد، بمب‌گذاری باعث کشته شدن پنج افسر انگلیسی، دو بزرگسال عرب و یک کودک ۳ ساله به نام گیلبرت بلادی شد.