میلگه. [ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) محل تعبیه میل. جایگاه میل که نشانه است در صحرا و دریا : سکندر چو زین حالت آگاه گشت کز آن میلگه پیش نتوان گذشت.نظامی ( اقبالنامه ص 208 ).به فرمان کشتی کش چاره ساز جهانجوی از آن میلگه گشت باز.نظامی ( اقبالنامه ص 209 ).
جملاتی از کاربرد کلمه میلگه
آتشکده میلمیلگه یکی از آتشگاههای دوره ساسانی در ۳۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر اسلامآباد غرب و در بخش حمیل در منطقهای به نام منطقه میلگه و در حاشیه روستایی به نام میلگه باباخان قرار دارد. این اثر ارزشمند تاریخی یکی از آتشکدههای دوره ساسانی است که همانند سایر آتشکدههای آن دوره از مصالح لاشه سنگ و ملات گچ ساخته شدهاست.
به فرمان کشتیکشِ چارهساز جهانجوی از آن میلگه گشت باز
تپه میلگه برزه ۲ مربوط به دوره اشکانیان است و در شهرستان اسلامآباد غرب، بخش مرکزی، دهستان حومه شمالی، ۲ کیلومتری جنوب شرقی روستای سیمانی علیا واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۵۵۶۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.