میعادگه. [ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف میعادگاه و به معنی آن. وعده جای. وعده گاه. آنجای که قرار گذارند حضور و انجام دادن کاری را : میعادگه بهارت آنجاست آنجاست کلید کارت آنجاست.نظامی.چو شیرین را ز قصر آورد شاپور ملک را یافت از میعادگه دور.نظامی.و رجوع به میعادگاه شود.
معنی کلمه میعادگه در فرهنگ فارسی
مخفف میعادگاه و به معنی آن وعده جا وعده گاه
جملاتی از کاربرد کلمه میعادگه
چو شیرین را ز قصر آورد شاپور ملک را یافت از میعادگه دور