میشنه

معنی کلمه میشنه در لغت نامه دهخدا

میشنه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) معلم جهودان باشد. ( لغت فرس اسدی ). میشته. رجوع به میشته شود :
دیدم بت ماه روی رعنایک را
سرمست به پیش میشنه بنشسته.؟ ( از فرهنگ رشیدی ).ظاهراً این نام مصحف «مِشنا» است که کتابی است یهودان را و آن در عربی دخیل است. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه میشنه در فرهنگ فارسی

کلیبر شهرستان ارسباران ( اهر )

جملاتی از کاربرد کلمه میشنه

راهنماهای متعددی برای فرایند توبه را می‌توان در ادبیات خاخامی یافت. به خصوص قواعد توبه ابن میمون را در میشنه تورات ببینید.
قلعه‌های کرکس نشین، میشنه مرگ، دوهوا، پیل باهان، تیمور قلعه، اسکندبند و لاکوه وچشمه‌سارهای هنزا، گته لش، سردخونی، میچکاخونی و سرخ تنگوسر.[نیازمند منبع]