میرندگی
جملاتی از کاربرد کلمه میرندگی
برخلاف آنچه به نظر میرسد خدا گفته بود، آدم و زن با خوردن میوهٔ درخت معرفت نمردند. ممکن است اینجا منظور تورات از مرگ، بیگانگی با خدا و نهایتاً میرندگی باشد. خدا با پوست برای آنها لباسی دوخت و سپس گفت: «حال انسان هم یکی از ما شده و به نیک و بد آگاه است.» پس از ترس اینکه مبادا انسان از درخت حیات هم بخورد و تا ابد زنده بماند، او را از باغ عدن بیرون کرد. خدا همچنین کروبیها را با شمشیر آتشبار در شرق باغ عدن ساکن کرد تا موجود دیگری به درخت حیات نزدیک نشود. آدم زن را «حوا» (زندگی) نامید. اینان در زمین نزدیکی کردند و صاحب فرزندانی به نام هابیل و قائن شدند.
شخصیتهای بینالنهرینی مرتبط با نوح اسامی حاکی از طول عمر دارند؛ زیوسودرا: «حیات روز[های] طویل»، اوتنپیشتی: «حیات یافتهام» و اومول: «روز [مرگم] دور است.» تفاوت اصلی نوح با قهرمانان بینالنهرینی آنجاست که اینان نامیرا هستند ولی نوح در پایان داستان میمیرد. به همین دلیل، آیزاک کیکاوادا معتقد است نام نوح دال بر میرندگی دارد: «آرامیدن [در شئول]». شئول در واقع جهان مردگان در اسرائیل باستان بودهاست و در بخشهای دیگر تنخ، مردگان در شئول آرام میگیرند: «در آنجا شریران از شورش بازمیایستند، و در آنجا خستگان میآرامند.» (ایوب ۳:۱۷) و «به سلامتی داخل شده، بر بسترهای خویش آرامی خواهند یافت.» (اشعیاء ۵۷:۲)