معنی کلمه میرمحله در لغت نامه دهخدا
میرمحله. [ م َ ح َل ْ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن ، واقع در 9هزارگزی شمال خاوری فومن با 126 تن جمعیت. آب آن از رود شفت و استخر و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
میرمحله.[ م َ ح َل ْ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شاندرمن بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش ، واقع در 10هزارگزی شمال خاوری ماسال با 160 تن جمعیت. آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است. محل چموش دوزان جزء میرمحله محسوب شده است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
میرمحله. [ م َ ح َل ْ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان استرآباد رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان ،واقع در 22هزارگزی شمال خاوری گرگان با 630 تن جمعیت. آب آن از رودخانه محلی و راه آن ماشین رو است. امامزاده ای دارد و صنایع دستی زنان بافتن کرباس و پارچه های ابریشمی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).