میرزا کوچک خان
جملاتی از کاربرد کلمه میرزا کوچک خان
از چهرههای صاحب نام این شهر میتوان به حاج میرزا حبیبالله املشی معروف به میرزای رشتی از مجتهدین صاحب نام عصر ناصری و از مشاهیر مراجع و مدرسین جهان اسلام در قرن ۱۳ و اوایل قرن ۱۴ و شیخ بهاءالدین املشی صاحب کتاب گوشههایی از تاریخ گیلان که یاور میرزا کوچک خان و عضو هیئت اتحاد اسلام در جنبش جنگل نیز بوده اشاره کرد.
«حزب عدالت» همیشه با انقلابیون در ایران در تماس بوده و اعضای آن از ایران به باکو و از باکو به ایران رفتوآمد کردهاند. از جمله در ماه مه ۱۹۱۸ (اردیبهشت ۱۲۹۷) حزب ۱۸ نفر را به رهبری صدر خود، اسداله غفارزاده، برای برقراری ارتباط با میرزا کوچک خان اعزام میدارد که فقط ۳ نفراز آنها به ایران میرسند، ولی آنها هم موفق به ملاقات با کوچک خان نمیشوند اسداله غفارزاده در اثر تحریکات مخالفین در شهر رشت کشته میشود.
حسن اصغری، (۱۳۲۶) نویسنده و منتقد ادبی ایرانی در ۱۳۲۶ در شهر خمام از توابع شهر رشت به دنیا آمد. هشت ساله بود که به همراه برادرش به تهران آمد و در محله سرچشمه ساکن شد. از ۱۳۵۵ مقالههای مختلفی در نقد ادبی و تاریخی و داستان کوتاه در نشریات مختلف از او منتشر شدهاست. وی از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ دبیر شورای تحریریهٔ مجلهٔ ادبی کلک بود و در سال ۱۳۸۷ سردبیر نشریهٔ ادبیات و سینما بود. از مهمترین آثار او رمان «ول کنید اسب مرا» دربارهٔ میرزا کوچک خان و کتاب تحلیلی «زایش تاریخ» دربارهٔ وقایع دوران مشروطه است.
لازم است ذکر شود که این سریال تنها دوره اول قیام میرزا کوچک خان را به تصویر میکشد که از شروع قیام و شکلگیری هیئت اتحاد اسلام آغاز میشود و تا ورود نیروهای عبدالحسین تیمورتاش به رشت و راهپیمایی طولانی جنگلیها به سمت شرق گیلان که منجر به تسلیم شدن احمد کسمایی و اعدام دکتر حشمت میشود ادامه پیدا میکند؛ و در همین نقطه تمام میشود.
هنگامی که انگلیسیها مجبور به عقبنشینی از قفقاز شدند و ارتش سرخ صحنه قفقاز را از قوای خارجی و نیروهای ارتجاعی داخلی پاک کرد، میرزا کوچک خان با کمک فرقه عدالت و تودههای مردم که از پیروزیهای انقلاب اکتبر به جنبش آمده بودند[نیازمند منبع]، به رشت وارد شد. در این حکومت، کمونیستها، جنگلیها، احسان اللّه خان و خالو قربان که نماینده قشرهای گوناگون اجتماعی بودند، شرکت داشتند.
تفنگهای سحرگاه فیلمی به کارگردانی بهروز افخمی و نویسندگی ناصر تقوایی محصول سال ۱۳۶۷ است. این فیلم بخشی از مبارزات میرزا کوچک خان را به تصویر می کشد.
حزب «عدالت» همیشه با انقلابیون در ایران در تماس بوده و اعضای آن از ایران به باکو و از باکو به ایران رفتوآمد کردهاند. در ماه مه ۱۹۱۸ (اردیبهشت ۱۲۹۷) حزب ۱۸ نفر را به رهبری صدر خود، اسداله غفارزاده، برای برقراری ارتباط با میرزا کوچک خان اعزام میدارد که فقط ۳ نفراز آنها به ایران میرسند، ولی آنها هم موفق به ملاقات با کوچک خان نمیشوند اسداله غفارزاده در اثر تحریکات مخالفان در شهر رشت کشته میشود.[۳]
زاهدی در سال ۱۲۸۹ در حالی که بیش از هجده سال نداشت، به درجهٔ نائب سومی (ستوان سومی) رسید. سه سال بعد نائب دوم شد. عجیبترین پیشرفت زاهدی چند سال بعد حاصل شد و او در فاصلهٔ سالهای ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۹ به درجهٔ سرتیپی رسید. زاهدی در سراسر دوران جوانی خود در جنگهای داخلی شرکت داشت. در سال ۱۲۹۶ به کردستان مأمور شد و در حوادث آن منطقه شرکت کرد. چندی بعد واقعهٔ جنگل و قیام میرزا کوچک خان پیش آمد. رضاشاه که در آن زمان به رضاخان میرپنج معروف بود و در شهر رشت به سر میبردـ زاهدی را به گیلان احضار کرد.
او در در خانوادهای مالک به دنیا آمد. پدرش عزیزا… خان، مشهور به آقاخان، در قشون قزاق ایران سرتیپ دوم و آجودان سلطنتی بود و از اعقاب امیر هدایت خان، حاکم گیلان، ملقب به اُتُرخان رشتی بود. جهانگیر چهار سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادرش قرار گرفت. وی در کودکی به مدرسه شمس میرفت و در هفده سالگی به همراه آقا شیخ رضا مقدادی (خیاط) نزد میرزا کوچک خان رفت و در دفتر کمیسری جنگ به نویسندگی پرداخت.