میرزا سنگلاخ

معنی کلمه میرزا سنگلاخ در لغت نامه دهخدا

میرزاسنگلاخ. [ س َ ] ( اِخ ) بجنوردی. رجوع به سنگلاخ شود.

معنی کلمه میرزا سنگلاخ در فرهنگ فارسی

بجنوردی

جملاتی از کاربرد کلمه میرزا سنگلاخ

بدیع‌الزمان را از جمله مشاهیر خوشنویسان ذکر کرده‌اند. میرزا سنگلاخ خراسانی درباره او می نویسد: «قلم فسخ بر خطوط خطاطان نسخ‌نویس کشیده و خط نسخ‌تعلیقش در میان خوشنویسان مسلّم گردیده» و از او با لقب «نیک نگار» یاد می‌کند اما در منابع قدیمی‌تر، این لقب برای بدیع‌الزمان دیده نمی‌شود. ظاهراً میرزای سنگلاخ، چنانکه برای بعضی خطاطان دیگر نیز چنین کرده، این لقب را خود به وی داده است.
سنگلاخ، نام یکی از شعرای عارف و خوشنویس دوره‌های فتح‌علی‌شاه قاجار، محمدشاه و ناصرالدین‌شاه قاجار نیز بوده‌است. او مشهور به میرزا سنگلاخ، خراسانی الاصل و استاد خط نستعلیق بود که بیش از ۲۵ سال در ممالک عثمانی و مصر زندگی کرد و خود را «آفتاب خراسان» خواند. میرزا سنگلاخ کتابی بنام «امتحان الفضلاء و تذکرهٔ خطاطان» در دو جلد و کتابی تحت عنوان «درج جواهر» به یادگار گذاشته‌است.
عبدالرشید از معدود کسانی است که، هنر را برای نفس هنر دوست می‌داشته‌است. گویند هنگام مرگ میر عماد، که نزدیکان او در اصفهان مخفی بودند، عبدالرشید، سه ماه از خانه بیرون نیامد و در این مدت دوازده بند کاغذ سمرقندی، یا به قول میرزا سنگلاخ هزار و پانصد صفحه، سیاه مشق کرد، با وجود این، به میرزا ابوتراب، شاگرد دیگر میر عماد، می‌گفت که: "به فریادم برس، که قواعد خط از یادم رفت."