میراث گیر

معنی کلمه میراث گیر در لغت نامه دهخدا

میراث گیر. ( نف مرکب ) میراث گیرنده. میراث ستان. ارث بر. وارث :
میراث گیر کم خرد آید به جستجوی
بس گفتگوی بر سر باغ و دکان شود.سعدی.

معنی کلمه میراث گیر در فرهنگ فارسی

میراث گیرنده میراث ستان ارث بر وارث

جملاتی از کاربرد کلمه میراث گیر

اخترم میراث گیر نه فلک خواند ولیک طفل را هم گر بهفت اختر فرود آید سرم