میخ کن. [ ک َ ] ( نف مرکب ) میخ کننده. که میخ را از جای خویش بکند. برآرنده میخ از جای : یابوی ریسمان گسل میخ کن ز من مهمیز کله تیز مطلا از آن تو.وحشی.نمی گشت اگر میخکن روز کین نفس کش نمی داشت گاو زمین.نورالدین ظهوری.|| ( اِ مرکب ) آلت برآوردن میخ. میخ کش.