میخ کش

معنی کلمه میخ کش در لغت نامه دهخدا

میخ کش. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) کسی که میخ را بکشد و برآرد. || ( اِ مرکب ) آلت کشیدن و برآوردن میخ از جائی یا چیزی. گاز. گازانبر. میخ کن.

معنی کلمه میخ کش در فرهنگ فارسی

کسی که میخ را بکشد و بر آرد آلت کشیدن و بر آوردن میخ از جائی یا چیزی گاز گاز انبر

جملاتی از کاربرد کلمه میخ کش

مثال ساده‌ای برای اهرم‌ها انبردست، الاکلنگ، فرغون و میخ کش می‌باشد. برای مثال میخ کش یک اهرم نوع اول است. که تکیه‌گاه بین جسم(نیروی مقاوم)، نیرو(نیروی محرک) قرار دارد. اهرم‌ها سه نوع دارند اهرم نوع اول که تکیه‌گاه بین نیروی مقاوم و نیروی محرک قرار دارد. نوع دوم که نیروی مقاوم(جسم)بین تکیه‌گاه و نیروی محرک(نیرو)قرار گرفته‌است. نوع سوم نیروی محرک(نیرو) بین تکیه‌گاه و نیروی مقاوم(جسم)قرار دارد.
پارک راه خود را به بلوک پناهگاه پیدا می‌کند، جایی که او توسط ادی گلوسکین، یک قاتل زنجیره ای که وسواس زیادی برای یافتن «عروس کامل» با کشتن سایر بیماران و مثله کردن اندام تناسلی آنها دارد، دستگیر می‌شود. گلوسکین سعی می‌کند پارک را در یک سالن بدنسازی به همراه سایر قربانیان خود آویزان کند، اما در طول مبارزه، او توسط سیستم قرقره خود درگیر می‌شود و به‌طور مرگباری میخ کش می‌شود