میان روز

معنی کلمه میان روز در لغت نامه دهخدا

میان روز. ( اِ مرکب ) ظهر. نیمروز. وسط روز : چون بپای گرد کوه رسید میان روزی چهارپایان در غله ها سرگشاده کردند. ( تاریخ جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه میان روز در فرهنگ فارسی

ظهر نیمروز وسط روز

جملاتی از کاربرد کلمه میان روز

دورم ز روز وصلش و هرگز ندیده ام دوری میان روز فراق و میان خویش
در میان روز وشب گر تیغ تو سدی کشد خیل شب زان پس نیارد سر بر آوردن زبیم
چنان ببندد چشمت که ذره را بینی میان روز و نبینی تو شمس کبری را
ای روز میان روز پنهان ای روز مقیم لایزالی
سن حسین را هنگام کشته شدن، ۵۶ سال و پنج ماه، ۵۷ سال و پنج ماه یا ۵۸ سال نوشته‌اند. روز عاشورا را در تاریخ روز جمعه، شنبه، یکشنبه یا دوشنبه دانسته‌اند که در این میان روز جمعه صحیح‌تر به نظر می‌رسد. دوشنبه را ابوالْفَرَج اصفهانی از لحاظ تقویمی رد می‌کند. تاریخ کشته شدن حسین را نیز به غیر از ۱۰ محرم ۶۱، در ماه صفر یا سال ۶۰ نیز ذکر کرده‌اند.
هین چه می‌گردی تو جویان با چراغ در میان روز روشن چیست لاغ
ابوریحان بیرونی به رسمی اشاره می‌کند که برای ما تا اندازه‌ای شگفت است «سده آبان روز است از بهمن ماه و آن روز دهم بود و اندر شبش که میان روز دهم است و میان روز یازدهم آتش‌ها زنند و و برگرد آن شراب خورند و لهو و شادی کنند و نیز گروهی از آن بگذرند تا به سوزانیدن جانوران بپردازند.»
نه روز بخت می‌خواهد نه شب آرام می‌جوید میان روز و شب پنهان دلش همچون سحر باشد
چون میان روز روشن خواهد از مردم چراغ؟ روز را گر شب نمی داند سیه کارطمع
زهر چشمی شود صد چشمه خون محتشم جاری چو افتد در میان روز قیامت ماجرای من
در میان روز و شب خون در میان است از شفق چون به هم این هردو را دست و گریبان کرده‌ای؟
در میان روز گفتن روز کو خویش رسوا کردنست ای روزجو