میان دریا
جملاتی از کاربرد کلمه میان دریا
به نقل از حدودالعالم منالمشرق إلی مغرب سرزمین گیلان ناحیهایست جدا میان دیلمان و جبال و آذربایگان و دریای خزران و این ناحیتیست بر صحرا نهاده میان با آبهای روان بسیار، یکی رودیست عظیم سپیدرود خوانند، میان گیلان ببرد و به دریای خزران افتد، و این گیلان دو گروهاند، یک گروه میان دریا و این رودند و ایشان را «از این سوی رودی» خوانند و گروهی دیگر میان رود و کوهند ایشان را «از آن سوی رودی» خوانند، اما «ازین سوی رودیان» را هفت ناحیتست بزرگ چون: لافجان، میالفجان، کشکجان، برفجان، داخل، تجن، جمه؛ و اما آنک «از آن سوی رودیان» اند ایشان را یازده ناحیتست بزرگ چون حانکجان، نَنَک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن روذ، استراب، خوان بلی
وان صدهزار لاله شکفته میان کشت گوئی میان دریا شمع است صد هزار
درم نیاید از آن در کفش که آتش را میان دریا هرگز نبوده است قرار
علیست(ع) آنکه عصا زد به آب و دریا را شکافت از هم و زد در میان دریا گام
گر هست جهان میان دریا از دیده و از تو بر کناریست
زیارتگاه و مسجدی است برای مسلمین که در میان دریا قرار گرفته و با مسیر پیادهروی به ساحل متصل است. این ساختمان در سال ۱۴۳۱م بنا شده و در ساحل ورلی واقع است. بهطور معمول بیش از ۴۰۰۰۰ زائر در روزهای پنجشنبه و جمعه از این درگاه بازدید میکنند.
فیلم با نمایشی از مردی در کوهستان -جونا یا آنگونه که بدان معروف شده جونا- (با بازی رامی مالک) که تحت تعقیب پلیسی و نیروهای مردمی محلی است، آغاز میشود. سپس به ده روز قبل از آن بازمیگردد و به داستان همان مرد میپردازد که یک مرد سختکوش خانواده است. سپس به طور پیاپی فیلم به وقایع عقب بازمیگردد و در زمان حال مرد میان قایقی تنها در میان دریا یا خانههای پراکندهای در میان منطقهای سردسیر است.
خودکشی نهنگها پدیدهای است که در آن جانورانی از گروه آببازسانان از جمله نهنگها و دلفینها خود را به ساحل میافکنند و پس از آن به علت کمآبی بدن، فشار وزن خودشان یا خفگی پس از جزر و مد میمیرند. این جانوران در انجام این عمل تعمد دارند؛ بدین معنا که اگر به زور به میان دریا بازگردانده شوند، بلافاصله در همان محل یا اندکی دورتر خود را دوباره به ساحل میرسانند.
ز درد عشق تو ای دوست هر شب از دیده که گفت با تو جهان در میان دریا نیست
گیلان ناحیتیست جدا میان دیلمان و جبال و آذربایگان و دریاء خزران و این ناحیتیست بر صحرا نهاده میان با آبهاء روان بسیار، یکی رودیست عظیم سپید رود خوانند، میان گیلان ببرد و به دریاء خزران افتد، و این گیلان دو گروه اند، یک گروه میان دریا و این رودند و ایشان را «از این سوی رودی» خوانند و گروهی دیگر میان رود و کوهند ایشان را «از آن سوی رودی» خوانند، اما «ازین سوی رودیان» را هفت ناحیتست بزرگ چون: لافجان، میالفجان، کشکجان، برفجان، داخل، تجن، جمه؛ و اما آنک «از آن سوی رودیان» اند ایشان را یازده ناحیتست بزرگ چون حانکجان، نَنَک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن روذ، استراب، خوان بلی
لئونارد دویل سخنگوی سازمان بینالمللی مهاجرت گفت: «این رفتار خیلی غیرعادی با کس دیگری است. رها کردن کشتیها در دریاهای آزاد چیز بسیار خطرناکی است که در بهترین زمان ممکن انجام میشود و بازی قاچاق را به سطح کاملاً جدیدی رساندهاست که ما هرگز آن را ندیده بودیم.» شیوه جدید مهاجرت غیرقانونی که هر روز گسترش مییابد شامل سفر چند هزار یورویی با کشتیهای باری است که صدها نفر انسان در آن جای میگیرند. سپس خدمه، کشتی را در میان دریا رها کرده و متواری میشوند.
پیش دشمن چگونه روم؟ و آن دو پیل دیگر که صاعقه صنعت ابر صورت باد حرکتند، دو خرطوم ایشان چون اژدها که از بالای کوه معلق باشد، و مانند نهنگ که از میان دریا خویشتن درآویزد، در حمله چون گردباد مردم ربایند، و در جنگ بسان سیل دمان خصم را فروگیرند، و در روز نورد بینی.
بیچاره که در میان دریا افتاد مسکین چه کند که دست و پایی نزند
بینی تن من در آب سرچشمه ی چشم چون موی که در میان دریا افتد
ابوالحسین نوری گوید چیزی اندر دل من بود، از کرامات پاره نیی از کودکی فرا ستدم و در میان دو زورق میان دریا بایستادم و گفت به عزّت تو اگر ماهیی برنیاید مرا، سه رطل، خویشتن غرق کنم ماهی برآمد سه رطل، خبر به جنید رسید گفت حکم وی آن بودی که اژدهایی برآمدی و او را بگزیدی.