مگس رانی. [ م َ گ َ ] ( حامص مرکب ) راندن مگس و پشه و جز آن. ( ناظم الاطباء ). - مگس رانی کردن ؛ مگس ران بودن. مگس راندن از چیزی : وگر چون عیسی از خورشید سازم خوانچه زرین پر طاوس فردوسی کند بر خوان مگس رانی.خاقانی.و رجوع به مگس ران ( معنی دوم ) شود.
معنی کلمه مگس رانی در فرهنگ فارسی
راندن مگس و پشه و جز آن مگس رانی کردن مگس ران بودن .
جملاتی از کاربرد کلمه مگس رانی
چون پر طاوس در عالم مگس رانی کند شهپر زاغ ار شود جاروب صاحب جوهرست
تو هم به شهد حقیقت اگر لب آلائی کند هوای مگس رانی تو بال هما
نفع عامه عامه را اولی ست آری دم خر خوش مگس رانی ست لیکن کون خر را در خور است