مکلی

معنی کلمه مکلی در لغت نامه دهخدا

مکلی. [ م ُ ک َل ْ لا ] ( ع ص ) کلب مکلی ؛ سگ که گاو بر تهیگاه وی سرون زده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
مکلی. [ م َ لی ی ] ( ع ص ) آنکه صدمه و یا جراحت بر گرده وی رسیده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).
مکلی ٔ. [ م ُ ل ِءْ ] ( ع ص ) گیاهناک. ( ناظم الاطباء ). مکان مکلی ٔ؛ جای بسیارگیاه. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه مکلی در فرهنگ فارسی

آنکه صدمه و یا جراحت بر گرده وی رسیده باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه مکلی

پادشاهان جام به شهرسازی علاقه داشتند و دو شهر ساموئی (در دامنهٔ کوه مکلی و نزدیک تهته) که نام آن را برگرفته از نام سمهها دانسته‌اند، و تهته را که پایتختشان بود، آباد کردند و رونق بخشیدند (بلوچ، ۲۸۱، ۳۰۲).
امباسیس مکلی از رودخانه کارسون در منطقه کیمبرلی در استرالیای غربی در طول شمال استرالیا گرفته تا رودخانه جاردین در کیپ یورک سرچشمه می‌گیرد، اگرچه توزیع در شمال شرقی کوئینزلند کاملاً متفاوت است. در گینه نو، این ماهی در منطقه ترنس فلای یافت می‌شود، که یک منطقه ییلاقی ساوانایی و مراتعی در جنوب جزیره می‌باشد.
امباسیس مکلی به‌طور میانگین بارور است که نوع ماده این نوع ماهی دارای جثه ای بزرگ بوده و تا حدود ۲۳۰۰ تخم (۰٫۳ میلیمتر) کوچک بوده که با در مجاورت قرار گرفتن با آب بزرگتر می‌شوند. آمباسیس مکلی به اجبار روی گیاهان تخم ریزی می‌کنند،: ۱۷۸ تخم‌های آنها از طریق ستون آب فرورفته و به پوشش گیاهی آبزیان می‌چسبند. ماهی طی یک هفته در چند مرحله، چند صد تخم می‌گذارد. طی ۲۱ تا ۲۳ ساعت در دمای ۲۵–۲۸ درجه سانتی گراد (۷۷–۸۲ درجه فارنهایت) تخم‌ها باز می‌شوند.