مکتسبی

معنی کلمه مکتسبی در لغت نامه دهخدا

مکتسبی. [ م ُ ت َ س َ ] ( ص نسبی ) حاصل کرده شده چه مُکتَسَب مصدر میمی نیز است به معنی اکتساب و چون یاء نسبت به مصدر ملحق شود گاهی معنی مفعول حاصل می آید. ( غیاث ). هر چیز حاصل کرده شده و کسب شده. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه مکتسبی در فرهنگ فارسی

حاصل کرده شده چه مکتسب مصدر میمی نیز است به معنی اکتساب و چون یائ نسبت به مصدر ملحق شود گاهی معنی مفعول حاصل می آید .

جملاتی از کاربرد کلمه مکتسبی

نظر به جوهر اصلی نه زشت مکتسبی است که عیب زاده تصحیف باده عنبی است
پس ای پسر اگر زاهد یا فاسق باشی قانع و بسند کار، تا بزرگ‌ترین و پاک‌ترین جهان تو باشی و بدان ای پسر که من درین چهل و چهار باب این کتاب در هر فنی که دانستم، چنانکه توانستم، با تو سخن گفتم و در هر بابی سخنی چند ترا نصیحت کردم و پند‌ی بدادم، مگر در باب خردمند‌ی، که هیچ نمی‌توانم گفتن که بستم عاقل باش، از آنکه بستم عاقلی نتوان آموخت و بدانکه عقل از دو گونه است: یکی عقل غریزی است و دیگر مکتسبی و عقل مکتسبی بتوان آموخت، اما عقل غریزی هدیهٔ خدای است عزوجل‌، به تعلیم نتوان آموختن، اگر چنانکه حق سبحانه و تعالی ترا عقل غریزی داده باشد زهی سعادت تو و در عقل مکتسبی رنج‌ بر و بیاموز و مکتسبی با غریزی یار کن، تا بدیع الزمان باشی؛ پس اگر غریزی نباشد من و تو هیچ نتوانیم کردن، باری در مکتسبی تقصیر مکن چندانکه طاقت باشد، بیآموز تا اگر از جمع خردمندان نباشی باری از جمع بی‌خردان نباشی و نیز از دوگانه یکی ترا حاصل بود بهتر که هیچ نباشد، که گفته‌اند که: چون پدر نباشد هیچ بهتر از شوی مادر نیست. اکنون اگر خواهی که خردمند باشی حکمت آموز که خرد را به حکمت توان آموخت،