مکتب داری

معنی کلمه مکتب داری در لغت نامه دهخدا

مکتب داری. [ م َ ت َ ] ( حامص مرکب ) شغل مکتب دار. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مکتب دار شود.

معنی کلمه مکتب داری در فرهنگ فارسی

عمل و شغل مکتب دار

جملاتی از کاربرد کلمه مکتب داری

هم او روزی مردی غریب را دید. گفت: وی غریبی است اهل واسط و مکتب داری است که غلامی سیاه گم کرده است.
یکی از دلایلی که باعث گسترش سطح سواد در روستا شده‌است، وجود شغل مکتب داری و معلمی در این روستا بوده‌است. همچنین هم جواری با استانهای گیلان و مازندران و وجود مکتب خانه‌های بسیار در این مناطق دیگر عوامل بالا بردن سواد اهالی بوده‌است.