مویم
معنی کلمه مویم در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مویم
یاد رخسار تو سامان چراغان میکند هر سر مویم کنون خواهد دمیدن گل به کف
سر مویم همه شد تیغ و سپر سینهٔ تنگ با سپاه غم او طرفه جدالی دارم
کله ار رفت بر او گو نه کلم سلسله مویم خر اگر مرد بر او گو که بر این پشت سمندم
کمینگاه نگاه حسرت آلودی است هر مویم اگر در چهره محجوب او رسوا نمیبینم
وصف یک موی تو کردن مشکلست ورچه هر مویم زبان آید همی
چون نسیم صبح آمد بر سرم روز وداع مو به مویم را پریشان همچو سنبل کرد و رفت
که بر این اساس، سال این ریشتراشی (تراش مویم به حساب ابجد) ۹۹۷ محاسبه میشود. سال عمومی شدن این حکم ۱۰۰۷ بودهاست. علاقه شاه عباس به سبیل گذاشتن مردان به حدی بود که حقوق و دستمزد سپاهیان، به طول سبیل آنان مرتبط شد. بدین ترتیب، سبیلهای بلند و از بناگوش آویخته رونق یافت. گاه اضافه حقوق سبیل به مردم ولایتی حواله میشد و همین حواله موجب شد اصطلاح «باج سبیل» شکل بگیرد.
سفید روئی حالم شدست بهره موی سیاهرنگی مویم نصیب حال افتاد
کنون مویم از گردش روزگار سفید است و روی من از جُرم، تار
چکد ز هر سر مویم هزار چشمهٔ زهر از آن به چشم دل اهل درد شیرینم
چه نالم چو از ناله دل شد چو نالم چه مویم چو از مویه شد تن چو مویم