مویزی
جملاتی از کاربرد کلمه مویزی
متاله روان راه اله به مویزی جهان برند از راه
می بباید که کند مستی و بیدار کند چه مویزی و چه انگوری، ای نیک حبیب
چونکه بر خود می پسندی ای پسر از برای یک مویزی دردسر
دهد طفلی چه گوهر بر مویزی ندارد زانکه بر گوهر تمیزی
حسن را صورتی مبین و مدان به مویزی ز راه باز ممان
ابوعثمان حیری گوید: روزی در پیش ابوحفص میرفتم. مویزی چند دیدم پیش او نهاده. یکی برداشتم و در دهان نهادم. حلق مرا بگرفت و گفت: ای خائن!مویز من بخوردی از چه وجه؟