موی کن

معنی کلمه موی کن در لغت نامه دهخدا

موی کن. [ ک َ ] ( نف مرکب ) آنکه یا آنچه مو را می کند. || ( اِ مرکب ) منقاش و موچینه. ( ناظم الاطباء ): منقاش ؛ آهن موی کن. منتاخ.( منتهی الارب ). منماص ؛ موی کن یعنی موی چنه. ( دهار ).

معنی کلمه موی کن در فرهنگ فارسی

آنکه یا آنچه مو را می کند ٠ یا منقاش و مو چینه ٠ منقاش آهن موی کن ٠

جملاتی از کاربرد کلمه موی کن

به پرده سرا دید با چشم تر زنان موی کن کودکان مویه گر
زنان موی کن کودکان اشگبار تو گفتی که شد رستخیز آشکار
چون شدی از خواب خوش بیهوش و مست برگرفتی موی کن خاتون بدست
که مارا ز مرگت چه آمد به سر زنان موی کن کودکان مویه گر
همه سر برهنه همه موی کن ابا ناخن غم همه روی کن
همه مویه ساز و همه موی کن همه دست غم برسر و سینه زن