موی شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) چون مو شدن. سخت نزار و لاغر گردیدن. چون موی لاغر و باریک گشتن. ( از یادداشت مؤلف ) : بر هر سر موی من غمت راست مصاف مویی شده ام به وصف تو موی شکاف.خاقانی.
معنی کلمه موی شدن در فرهنگ فارسی
چون مو شدن . سخت نزار و لاغر گردیدن . چون موی لاغر و باریک گشتن .
جملاتی از کاربرد کلمه موی شدن
آه کز زلف تو آمیخت دلم بستۀ موی شدن چون کمرت
چون موی شدن در شب هجران وی از من ای مدعی آن موی میان و کمر از تو