موضوع جزئی

معنی کلمه موضوع جزئی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] موضوع یک قضیه هم می تواند جزئی باشد و هم کلی و اگر موضوع قضیه جزئی باشد، قضیه را شخصیه یا مخصوصه گویند.
موضوع قضیه هم جزئی می تواند باشد، هم کلی، مثلا در قضیه "حسن ناطق است"، موضوع جزئی است. اما در قضیه "انسان ناطق است" موضوع کلی است. اگر چه در این جا هم ذات موضوع، یعنی افرادی که موضوع بر آن ها قابل حمل است باز جزئی است، اما محمول همیشه کلی است. اگر موضوع قضیه جزئی باشد، قضیه را شخصیه یا مخصوصه گویند و اگر موضوع قضیه کلی باشد، ممکن است سه حالت پیش آید که در هر یک از حالات، قضیه به همان حالت موسوم است: ممکن است حکم در قضیه به موضوع کلی، قطع نظر از افراد و مصادیق آن تعلق گیرد در این حالت قضیه را طبیعیه گویند و ممکن است حکم متعلق به کلی اما با ملاحظه افراد آن باشد اما نه مبین کل افراد و نه مبین تعداد معینی از آن ها، در این حالت قضیه را مهمله می گویند و ممکن است حکم متعلق به افراد موضوع باشد و کمیت افراد را نیز بیان کند در این حالت این قضیه را محصوره می گویند.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری.• ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانش نامه علائی.

جملاتی از کاربرد کلمه موضوع جزئی

با آن که معمولاً برای تحقق هم‌ستیزی باید یکی از دو قضیه دارای موضوعی کلی، و قضیهٔ دیگر دارای موضوعی جزئی باشد، میان دو قضیه که دارای موضوع جزئی مشترکی باشند نیز رابطهٔ هم‌ستیزی برقرار می‌شود. از این رو، دو گزارهٔ «سازمان ملل متحد، سودمند است» و «سازمان ملل متحد، سودمند نیست» هم‌ستیز یکدیگر به‌شمار می‌آیند.