موسی عمران

معنی کلمه موسی عمران در لغت نامه دهخدا

موسی عمران. [ ی ِ ع ِ ] ( اِخ ) موسای عمران. موسی بن عمران. پیامبر یهود. رجوع به موسی بن عمران شود. ( یادداشت مؤلف ) :
ور به بلور اندرون بینی گویی
گوهر سرخ است به کف موسی عمران.رودکی.فرعون وار لاف اناالحق همی زنی
وان گاه قرب موسی عمرانت آرزوست.سعدی.و رجوع به موسی بن عمران شود.

معنی کلمه موسی عمران در فرهنگ فارسی

موسای عمران . موسی بن عمران . پیامبر یهود .

جملاتی از کاربرد کلمه موسی عمران

چوب‌ کم باشد ز آهن لیک اندر معجزات تیغ تو همچون عصای موسی عمران بود
به طور و نور و مناجات موسی عمران به مهد و عهد و مقالات عیسی مریم
هم حیات از لب نمودن هم شفا از رخ چو حور با دم عیسی و دست موسی عمران تراست
درآ در وادی ایمن، مترس از حیله دشمن ز فرعونان چه غم باشد دل موسی عمران را؟
اژدهایش ز هر چشمهٔ جوهر جوشد گر عصا شد به کف موسی عمران اژدر
از هر آن شاعر که بستانی بیاض مدح خویش دست او بیضا چو دست موسی عمران کنی
جلوه گر آمد ز دور آتش مهر ظهور منصعق آمد ز طور موسی عمران عشق
شد چو موسی عمران ز پای وی تا فرق به مثل وادی سینا به آب حیرت غرق
خون خورد قبطی از این غم، که من از سیل سرشک نیستم موسی عمران و به دریا زده‌ام
معجز ملک است سزد گر به رمح معجزه موسی عمران شود