( موثقة ) موثقة. [ م َ ث َ ق َ ] ( ع مص ) اعتماد کردن. ( آنندراج ). ثقة. موثق. رجوع به موثق شود. موثقة. [ م ُ وَث ْ ث َ ق َ ] ( ع ص ) ماده شتر استوارخلقت. ( ناظم الاطباء ). تأنیث موثق. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به موثق شود. موثقة. [ ث ِ ق َ ] ( ع اِمص ) اعتماد و اعتبار. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه موثقه در فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث موثق اعتماد و اعتبار .
جملاتی از کاربرد کلمه موثقه
اعدام ارمنیها در عثمانی - بوکارست ۲۱ آوریل - روزنامه ابوک اشعار میدارد که از منابع موثقه خبر میدهند که تُرکها از ابتدای جنگ تاکنون متجاوز از ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ ارمنی را قتلعام نمودهاند در ضمن ۱۰۰٬۰۰۰ نفر هم ارمنیها کاتولیک مذهب معدوم شدهاند جد و جهد حکومت آمریکا برای جلوگیری از اعمال شنیع ترکها نتیجه حاصل نکردهاست.