مهنی

معنی کلمه مهنی در لغت نامه دهخدا

مهنی. [ ] ( اِخ ) ناحیه ای است در ایالت کرمان ، حد شمالی ساردویه ، جنوبی اسفندقة. غربی رابر و اقطاع و شرقی دلفارد. بلوک مهم آن هلی رودبهر وهمان و دلفارد و کوه رمان است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ). موضعی است در بلوچستان ایران. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه مهنی در فرهنگ فارسی

ناحیه ای است در ایالت کرمان حد شمالی ساردویه جنوبی اسفندقه .

معنی کلمه مهنی در دانشنامه آزاد فارسی

مِهْنی
(یا: ابوسعیدی) طایفۀ بزرگی از چادرنشینان کرمان، مرکب از تیره های مختلف و مشتمل بر ۱۷۴۵ خانوار کوچنده. اینان که خود را از نسل خواجه ابوسعید ابوالخیر می دانند، از مهنۀ خراسان به کرمان مهاجرت کرده اند. برخی از مورخان و جغرافیانویسان کرمانی مهنی ها را از بقایای طوایف کوفج دانسته اند. سردسیر مهنی ها در توت و کوهستان ساردویه و گرمسیر آنان در جیرفت و اسفندقه برگزار می شود. آخرین حاکم موروثی طوایف مهنی در دورۀ محمدشاه قاجار، فتحعلی خان فرزند علی محمدخان بود که به دست عباس قلی خان جوانشیر، حاکم کرمان، بازداشت و به تهران فرستاده شد. با مرگ او در تهران، حکومت ایل مهنی و ناحیۀ اسفندقه از دست خوانین موروثی مهنی خارج شد و به دست اعقاب ابراهیم خان ظهیر الدوله افتاد، اما این مقام چند سال بعد دوباره به خوانین مهنی رسید. حسین خان مهنی در سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، حاکم ایل مهنی بود.

جملاتی از کاربرد کلمه مهنی

۱-میثم شجاعیان (دروازه‌بان)، ۲-امیر پوررضوی، ۴-محمدرضا مهنی نسب، ۷- حسین رجب پور (کاپیتان)، ۸-محمد حیدری، ۹-صادق رحیمی، ۱۰-بهزاد زادعلی اصغر، ۱۱-احمدرضا شاه حسینی، ۱۲-رسول باصری، ۱۳-اکبر شوشتری (دروازه‌بان)
بیت مهنی به عربی ( بیت المهنی )، روستایی است در جنوب صعدة، در عزلهٔ (بنی واکدی)، در ناحیهٔ (الجبل)، از توابع استان ذَمار در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.