مهرجوئی. [ م ِ ] ( حامص مرکب ) جستن مهر. طلب محبت. دوستی خواهی. شفقت جویی : چه جوئی مهر کین جوئی که با او حدیث مهرجوئی درنگیرد.خاقانی. || دوستی و عشق و محبت طلبی : چون صبح ز روی تازه روئی می کرد نشاط مهرجوئی.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه مهرجوئی
چه جوئی مهر کینجوئی که با او حدیث مهرجوئی درنگیرد