مهرافروز

معنی کلمه مهرافروز در لغت نامه دهخدا

مهرافروز. [ م ِ اَ ] ( نف مرکب ) فروزنده و روشن کننده مهر. که خورشید از آن نور گیرد. که به خورشید فروغ دهد :
بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز را
دامی به راهی می نهم مرغی به دامی می زنم.حافظ.

معنی کلمه مهرافروز در فرهنگ فارسی

فروزنده و روشن کننده مهر که خورشید از آن نور گیرد .

معنی کلمه مهرافروز در فرهنگ اسم ها

اسم: مهرافروز (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: mehr afruz) (فارسی: مِهرافروز) (انگلیسی: mehr- afruz)
معنی: ترکیب دو اسم مهر و افروز ( روشن کننده و مهربانی )، افروزنده ی مهر و محبت، افروزنده ی مهربانی، ( به مجاز ) مهرورزنده و مهربان، روشن کننده مهر و محبت

جملاتی از کاربرد کلمه مهرافروز

یکی مهرافروز را دل بداد یکی شمسه از راه بردش چو باد
صبح دم کز نسیم مهرافروز دور شد طرهٔ شب از رخ روز
می شود از پرتو رخسار مهرافروز تو دیده ها روشن، مگر خورشید تابان دیده شد
منم مهرافروز آتش عذار رخم آتش و آب ازو شرمسار
پیش دیدار یار مهرافروز جان ببازم که نیک سرمستم
ماه مهرافروز من سر برزد از برج جهان وز رخ چون آفتابش انور آمد صبحدم
همان مهرافروز آتش عذار به همراه قلواد آن نامدار
آن شب که ملازم فروغ روز است و آنروز که شب بروز مهرافروز است