مهر پرورد

معنی کلمه مهر پرورد در لغت نامه دهخدا

مهرپرورد. [ م ِ پ َرْ وَ ] ( ن مف مرکب ) پرورده به مهر و محبت ودوستی. به عاطفه و وداد و محبت برآمده :
زید آن سره مرد مهرپرورد
کای رحمت باد بر چنین مرد.نظامی.نبرده جوانی جوانمرد بود
که روشن دلش مهرپرورد بود.نظامی.

معنی کلمه مهر پرورد در فرهنگ فارسی

پرورده به مهر و محبت و دوستی

جملاتی از کاربرد کلمه مهر پرورد

خدیو ایران کز بیم او به هامون شیر ز مهر پرورد اندر کنار آهو را
تعجب کرد ماه مهر پرورد که چون خود این سخن باور توان کرد
فلک به زیر زمین مهر پرورد هر شب بدان هوس که برابر کند به او یکبار
نبرده جوانی جوانمرد بود که روشن دلش مهر پرورد بود
به دست آمد مرا زیبا نگاری نگای مهر پرورد وفادار