مهر ورزیدن. [ م ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) دوستی کردن. محبت کردن. عاشق بودن. عشق باختن. عشق ورزیدن : کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان.حافظ.مهر می ورزم و امید که این فن شریف چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود.حافظ.
معنی کلمه مهر ورزیدن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) محبت داشتن اظهارعلاقه کردن : کمتراز ذره نه یی پست مشو مهر بورز تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان . ( حافظ . ۲۷۶ ) دوستی کردن محبت کردن عاشق بودن