مهر زن
معنی کلمه مهر زن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مهر زن
به مهر زن نکنم دامن دل آلوده که پایبندیِ واماندگان ز فرزندست
تا دگر دل به مهر زن ندهد راه خواری به خویشتن ندهد
مهر تو به جانش مهر کن بود در دیوان تو مهر زن بود
خون دل خور، مهر زن یک چند بر لب غنچه وار تا درین باغ از نسیم شادمانی برخوری
درهم آورد و بفرمود ای جوان مهر زن را ریز در دامان آن
خانه دربسته فانوس حضور خاطرست مهر زن بر لب اگر خاطر بجا می بایدت
برای ده درم از مهر زن به زندانت گشوده شده در اندوه و بسته باب طرب
مرد ارشنود بوی تو از زن ببرد مهر زن گر نگرد سوی تو از شوی برآید