مهارش. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) آنکه سگان یا مردمان را بر یکدیگر برمی انگیزاند. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). برآغالاننده سگان را بر یکدیگر. ( از منتهی الارب ). || فرس مهارش العنان ؛ اسب سبک عنان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مهارش. [ م ُ رِ ] ( اِخ ) ابن المجلی ( 420-499 هَ. ق./ 1029-1105 م. ). از احفاد مهنا العقیلی ، امیر حدیثه بود. به ادب معرفت داشت و شعر می گفت. با پسرعم خودقریش بن بدران در فتنه بساسیری در بغداد شرکت داشت.( از اعلام زرکلی ج 8 ص 254 ). و رجوع به بساسیری شود.
معنی کلمه مهارش در فرهنگ فارسی
ابن المجلی از احفاد مهنا العقیلی امیر حدیثه بود به ادب معرفت داشت و شعر می گفت ٠
جملاتی از کاربرد کلمه مهارش
گردون پلاسش بافته، اختر مهارش تافته وزدست و پایش یافته، روی زمین شکل مجن
گر به مجنون گذرد ناقه لیلی پس مرگ دست بیرون کند از خاک و مهارش گیرد
گردنکشی که کف بلبل آورده از غضب سرمست اشتری است مهارش گسسته است
در ۲۳ اوت ۲۰۲۰، جیکوب اس. بلیک، یک مرد سیاهپوست ۲۹ ساله، توسط افسر پلیس راستن شسکی در کنوشا، ویسکانسین مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شدت مجروح شد. بلیک زمانی که داشت در ماشین شاسی بلند اجارهای دوستدخترش را باز میکرد شسکی از پشت چهار گلوله و از پهلو سه بار به بلیک شلیک کرد. شسکی گفت که فکر میکرد بلیک قصد دارد با چاقویی که در دست داشته، به او ضربه بزند. پیش از این، بلیک توسط دو مأمور پلیس تیزر شده بود که تأثیری در مهارش نداشت.
زین اشتر بیباک و مهارش به حذر باش زیرا که شتر مست و برو مار مهار است
عنان عقل سرکش را به دست عشق ده ای دل که اشتر، مست چون گردد، مهارش ساربان دارد
همچنین وی گفتهاست آدمیان نمیتوانند مرکب قدرت را بیمهار رها کنند. در مقابل قدرت بیمهار، دو راه بیشتر وجود ندارد: اول اینکه عطای قدرت را به لقایش ببخشیم و به جایش به رستگاری فردی بیندیشیم، و دوم هم اینکه قدر این قدرت را بدانیم و برای مهارش تدابیری بیندیشیم. در این صورت است که اندیشهٔ سیاسی، فلسفهٔ سیاسی و علوم سیاسی پدیدار میشود. قدرت بیامان، به زیان همه است و نمیتوان رهایش کرد و تسلیمش شد. او در باب ضرورت شکستن قدرت مجتمع بر این باور است که خطر تنها زمانی کمتر خواهد شد که قدرت مطلقه مهار شود و این مهار تنها از طریق عمل به حقیقتخواهی و رعایت اصول عادلانه در روابط حاکم و مردم امکانپذیر است.
حلم شتر چنان که معلوم است اگر طفلی مهارش گیرد و صد فرسنگ برد، گردن از متابعتش نپیچد. اما اگر درهای هولناک پیش آید که موجب هلاک باشد و طفل آنجا به نادانی خواهد شدن، زمام از کفش در گسلاند و بیش مطاوعت نکند که هنگام درشتی ملاطفت مذموم است و گویند دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند.
رفتار چون کبک دری همچون مهارش مشتری در چابکی چون سامری ساقش قَضیب خیزران