مه دیدار

معنی کلمه مه دیدار در لغت نامه دهخدا

مه دیدار. [ م َه ْ ] ( ص مرکب ) دارای دیداری چون ماه. با چهره ای چون ماه زیبا :
ترک مه دیدار دار و زلف عنبربوی بوی
جام مالامال گیر و تحفه بستان ستان.فرخی.

معنی کلمه مه دیدار در فرهنگ فارسی

دارای دیداری چون ماه . با چهره ای چون ماه زیبا .

جملاتی از کاربرد کلمه مه دیدار

زان می حرام آمد که جان بی‌صبر گردد در زمان نحس زحل ندهد رهش در دید مه دیدار من
با گل رخسار تو گل نگشاید نقاب با مه دیدار تو مه ننماید جمال
در تلاشی برای نجات بازیها، مایکل موریس، رئیس کمیته بین‌المللی بازیهای المپیک، جیمی کارتر و لئونید برژنف، دبیرکل اتحاد جماهیر شوروی، به توافق می‌رسند که قبل از تاریخ ۲۴ مه دیدار کنند و در رابطه با این تحریم به گفتگو بنشینند. مایکل موریس اصرار به برگزاری بازیها دارد در حالیکه جیمی کارتر بر موضع ایالات متحده پافشاری می‌کند، مگر اینکه اتحاد جماهیر شوروی از خاک افغانستان بیرون بیاید.
بی مه دیدار تو دیده ز خود در حجاب بی لب شیرین تو تن ز روان در ملال
عنبرین گیسوی و مه دیدار آن دلبر مرا بی نیاز از صورت مانی و آزر کرده اند