معنی کلمه منگو تیمور در لغت نامه دهخدا
منگو تیمور. [م ُ ت َ ] ( اِخ ) از خاندان باتو و پسر برکای خان ، پادشاه خانات قبچاق ( 664 هَ. ق. ). او مانند پدر آئین اسلام داشت و با الملک الظاهر بیبرس برای جدال و برانداختن اباقاخان همدست شد. طرح اتحاد آنان به خاطر دوستی دیرینه ای بود که ایلخانان با عیسویان صلیبی و ارامنه و امپراتور روم شرقی داشتند. رجوع به تاریخ مغول اقبال چ 2 ص 211 و تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 204 شود.
منگو تیمور. [ م ُ ت َ ] ( اِخ ) یکی از غلامان ملک منصور لاچین سقلابی است که در سال 697 هَ. ق. به نیابت سلطنت ملک منصور سلطان مصر رسید و در سال 698 او و ملک منصور به دست غلامان خود کشته شدند. رجوع به تاریخ مغول اقبال صص 269-271 شود.
منگو تیمور. [ م ُ ت َ ] ( اِخ )از ممالیک ملک اشرف صلاح الدین و از دلاوران بی همال بود و چون ملک ناصر دست از سلطنت مصر برداشت و به قلعه ٔکرک پناه برد منگو تیمور به ملک ناصر پیوست و به تقلید او دیگر غلامان نیز به ملک ناصر روی آوردند و ناصر بار دیگر به فرمانروائی مصر رسید ( حدود سال 710 هَ.ق. ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 260-263 شود.