منکش

معنی کلمه منکش در لغت نامه دهخدا

منکش. [ م ِ ک َ ] ( ع ص ) بازکاونده امور را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کاوش کننده در کارها. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه منکش

منصور اگر گفت انا لحق منکش عیب زیرا که در آن زمزمه بی خویشتن است آن